سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رفتم شرینی فروشی میگم شیرینی کیشمیشی میخوام

.یدونه میدی امتحان کنم....دهنم آب افتاد

شیرینی رو بهم داد.گفتم اینکه توش کیشمیش نیستگیج شدم

یارو برگشته میگه مگه شیرینی ناپلئونی میخری

تو هر کدومش ناپلئونه...؟؟؟یعنی چی؟وااااای

یعنی کاملا منطقی قانع شدمباید فکر کرد

خدایا این جامعه با منطقو از ما نگیرمؤدب






تاریخ : دوشنبه 92/9/18 | 12:19 عصر | نویسنده : nasim | نظرات ()

زندگی همیشه در جریانه

اما لامصب مارو در جریان نمیزاره..عصبانی شدم!جالب بود






تاریخ : دوشنبه 92/9/18 | 12:15 عصر | نویسنده : nasim | نظرات ()

دیروز محسن اومده تو اتاقم ازم میپرسه

انترنت قطع شده..؟؟یعنی چی؟

گفتم نه..!تبسم!چطور..؟؟خوابم گرفت

گفت آخه دیدم داری درس میخونی..؟؟؟گیج شدموااااای

هااااااااااااااااااان؟؟؟؟وااااای






تاریخ : شنبه 92/9/16 | 2:10 عصر | نویسنده : nasim | نظرات ()

دقت کردین ما به بانک اعتماد

میکنیم میریم پولامونو میزاریم اونجامؤدب

اما اون به ماحتی اندازه یه پشه اعتماد

ندارن.به  خودکاراشونم زنجیر میبندن...جالب بود

آخه انقدر بی اعتمادی...؟؟؟؟؟!!!!!یعنی چی؟گیج شدم






تاریخ : شنبه 92/9/16 | 2:7 عصر | نویسنده : nasim | نظرات ()

یکی از تفریحات ما ایرانی ها اینکه

یه چیزی بخریم.بعدش بریم همه

جا اونو قیمت کنیمپوزخندجالب بود






تاریخ : شنبه 92/9/16 | 2:5 عصر | نویسنده : nasim | نظرات ()

از مامانم میپرسم امروز

غذا چی داریم.؟؟؟یعنی چی؟

میگه مروری بر رویداد های هفتهوااااای

خدایا این مامانو از ما نگیرتبسم






تاریخ : شنبه 92/9/16 | 1:59 عصر | نویسنده : nasim | نظرات ()

دیدین تازگیا یه پکیجایی واسه آموزش بچه ها در اومده.؟/

جالب تر از اون اینه که یه سرس هاش واسه از تولد تا

پنج سالگیه.که توش چهار تا کتابو دفتر نقاشیو سی دی آموزشی

برای والدینو هزار تا چیز سوسولی...

یادمه ما بچه بودیم مامانم یه پکیج واسه آموزش و تربیت

ما داشت شامل:

دمپایی ابری.

یه متر شیلنگ

سیخ کباب

شاخه درخت.<ازین نازکا>

کمربند باباجون

و کتابچه ای شامل:

صدتا فحش

دویستا نفرین

و هزار تا غرغر

پوزخندجالب بودخیلی خنده‌دارخیلی خنده‌دار






تاریخ : چهارشنبه 92/9/13 | 4:35 عصر | نویسنده : nasim | نظرات ()

با کمی توجه به سرود ملی متوجه <<افق>>

از سال ها پیش میشیم...باید فکر کرد

اون جایی که میگه.:سر زد از افق..جالب بود






تاریخ : چهارشنبه 92/9/13 | 4:24 عصر | نویسنده : nasim | نظرات ()

کارت شارژمو دادم به محسن

میگم واسم بخون تو گوشیم بزنم...مدرک داشتن

شروع کرد به خوندن:تبسم

نه تیلیاردوسیصد و شست و هشت میلیونو....وااااای

جان مادرتون اگه کسی بیلیت افق و داره

بده من برم تو افق محو شم...گریه‌آور

پوزخند






تاریخ : چهارشنبه 92/9/13 | 4:1 عصر | نویسنده : nasim | نظرات ()

اگه تونستی زبونتو از دهنت بیاری بیرون بگی

<<ژ>>

میدونم الان داری تلاش میکنی...آفرین

اما تلاش نکن چون بی فایدست..گیج شدم

مردم میگن اشتغال تو ایران کمه

این همه آدم الان رفتن سر کار دیگهپوزخند






تاریخ : دوشنبه 92/9/11 | 12:41 عصر | نویسنده : nasim | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.