رفتم شرینی فروشی میگم شیرینی کیشمیشی میخوام
.یدونه میدی امتحان کنم....
شیرینی رو بهم داد.گفتم اینکه توش کیشمیش نیست
یارو برگشته میگه مگه شیرینی ناپلئونی میخری
تو هر کدومش ناپلئونه...؟؟؟
یعنی کاملا منطقی قانع شدم
خدایا این جامعه با منطقو از ما نگیر
زندگی همیشه در جریانه
اما لامصب مارو در جریان نمیزاره..
دیروز محسن اومده تو اتاقم ازم میپرسه
انترنت قطع شده..؟؟
گفتم نه..!!چطور..؟؟
گفت آخه دیدم داری درس میخونی..؟؟؟
هااااااااااااااااااان؟؟؟؟
دقت کردین ما به بانک اعتماد
میکنیم میریم پولامونو میزاریم اونجا
اما اون به ماحتی اندازه یه پشه اعتماد
ندارن.به خودکاراشونم زنجیر میبندن...
آخه انقدر بی اعتمادی...؟؟؟؟؟!!!!!
یکی از تفریحات ما ایرانی ها اینکه
یه چیزی بخریم.بعدش بریم همه
جا اونو قیمت کنیم
از مامانم میپرسم امروز
غذا چی داریم.؟؟؟
میگه مروری بر رویداد های هفته
خدایا این مامانو از ما نگیر
دیدین تازگیا یه پکیجایی واسه آموزش بچه ها در اومده.؟/
جالب تر از اون اینه که یه سرس هاش واسه از تولد تا
پنج سالگیه.که توش چهار تا کتابو دفتر نقاشیو سی دی آموزشی
برای والدینو هزار تا چیز سوسولی...
یادمه ما بچه بودیم مامانم یه پکیج واسه آموزش و تربیت
ما داشت شامل:
دمپایی ابری.
یه متر شیلنگ
سیخ کباب
شاخه درخت.<ازین نازکا>
کمربند باباجون
و کتابچه ای شامل:
صدتا فحش
دویستا نفرین
و هزار تا غرغر
با کمی توجه به سرود ملی متوجه <<افق>>
از سال ها پیش میشیم...
اون جایی که میگه.:سر زد از افق..
کارت شارژمو دادم به محسن
میگم واسم بخون تو گوشیم بزنم...
شروع کرد به خوندن:
نه تیلیاردوسیصد و شست و هشت میلیونو....
جان مادرتون اگه کسی بیلیت افق و داره
بده من برم تو افق محو شم...
اگه تونستی زبونتو از دهنت بیاری بیرون بگی
<<ژ>>
میدونم الان داری تلاش میکنی...
اما تلاش نکن چون بی فایدست..
مردم میگن اشتغال تو ایران کمه
این همه آدم الان رفتن سر کار دیگه